تو دریای من بودی،آغوش وا کن...
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشه ای دور انجا بمیرد
گروهی بر انند که این مرغ زیبا
کجا عاشقی کرد انجا بمیرد
شب مرگ از بیم انجا شتابد
که از مرگ غافل شود تا بمیرد
من این گفته گویم که باور نکردم
ندیدم که قویی به صحرا بمیرد
چو روزی از اغوش دریا براید
شبی هم در اغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی! اغوش وا کن
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد
مهدی حمیدی