این چار برگ خشک شده مال دفتر است
نه! آخرين قمار من و دست آخر است

  من را به چاه درد خود انداخت و گذشت
هر کس که گفت با من خسته برادر است...

 گفتید عاشقید و به من...آه! بگذریم
چون شرح ماجرای شما شرم‌آور است...

 گفتيد:"بی کسی به خدا سرنوشت توست
تنهاترين پرنده عالم کبوتر است"

 گفتيد:"زندگی کن و خوش باش و دم نزن"
اين حرفها برای من از مرگ بدتر است

سرباز برگهای مرا جمع می‌کندما باختیم...نوبت یک مرد دیگر است

 

سید مهدی موسوی