این رقص موج زلف خروشنده ی تو نیست
این سیب سرخ ساختگی ، خنده ی تو نیست

ای حسنت از تکلّف آرایه بی نیاز
اغراق صنعتی است که زیبنده ی تو نیست

در فکر دلبری ز من بینوا مباش
صیدی چنین حقیر ، برازنده ی تو نیست

شب های مه گرفته ی مرداب بخت من
ای ماه! جای رقص درخشنده ی تو نیست

گمراهی مرا به حساب تو می نهند
این کسر شأن چشم فریبنده ی تو نیست

ای عمر! چیستی که  به هر حال عاقبت
جز حسرت گذشته در آینده ی تو نیست

فاضل نظری