هرکسی هست خوشا باد به حالش ای دوست
که یکی چون تو نوشته است به فالش ای دوست
راستش: تا همه ی عمر دلم خواهد سوخت
به جوابی که تو دادی به سؤالش ای دوست
او که گویند لعابی به گلِ خود زده است
حالیا «بارفَتَن» گشته سُفالش ای دوست
کمیایی تو به شرطی که حرامت نکند
خون من نیز به شاد باش حلالش ای دوست
نزدِ من جذبه ی پروازِ کبوتر دارد
آن کلاغی که شدی بال به بالش ای دوست
ما به افسوس رسیدیم، مبادا روزی-
او به کابوس کشد خواب و خیالش ای دوست!
محمدعلی بهمنی
که یکی چون تو نوشته است به فالش ای دوست
راستش: تا همه ی عمر دلم خواهد سوخت
به جوابی که تو دادی به سؤالش ای دوست
او که گویند لعابی به گلِ خود زده است
حالیا «بارفَتَن» گشته سُفالش ای دوست
کمیایی تو به شرطی که حرامت نکند
خون من نیز به شاد باش حلالش ای دوست
نزدِ من جذبه ی پروازِ کبوتر دارد
آن کلاغی که شدی بال به بالش ای دوست
ما به افسوس رسیدیم، مبادا روزی-
او به کابوس کشد خواب و خیالش ای دوست!
محمدعلی بهمنی
+ نوشته شده در پنجشنبه دوم آذر ۱۳۹۱ ساعت 21:6 توسط Asi
|