صلاً قبول حرف شما، من روانی‌ام
من رعد و برق و زلزله‌ام؛ ناگهانی‌ام

این بیت‌های تلخِ نفس‌گیرِ شعله‌خیز
داغ شماست خیمه زده بر جوانی‌ام

رودم؛ اگر چه بی‌تو به دریا نمی‌رسم
کوهم، اگرچه مردنی و استخوانی‌ام

...

شاعر شنیدنی است ولی دست روزگار
نگذاشت این که بشنوی‌ام یا بخوانی‌ام

این بیت آخر است، هوا گرم شد؛ بخند
من دوست‌دار بستنی زعفرانی‌ام


حامد عسکری