تمام شد به خدا خسته ام ببين بس كن
براي مردن من ساعتي مشخص كن
تمام شد به دلت بد نيار من مردم
و بعد از اين همه سال انتظار من مردم
ببين بگو به جهنم كه مرده است اصلا
ببين بگو به جهنم! بقيه اش با من
ببين درست همينجا به خانه خواهد برد
كلاغ خسته غم نامه مرا يك زن
بخند هرچه دلت خواست من نميفهمم
كه عمق فاجعه اينجاست من نميفهمم
... كه من به چشم تو مربوط نيستم شايد
تو را به جان عزيزت ببين ببين بايد
مرا بميري بشمار سه همين حالا
نترس ترس ندارد كه بچه اي بابا
فقط غروب همين پنج شنبه شاهد باش
من آدم بد اين قصه نيستم آقا
آرش عليزاده
+ نوشته شده در جمعه سی ام فروردین ۱۳۸۷ ساعت 18:20 توسط Asi
|