مقابل پنجره ات نرده کشیده ای تا عاشقانت دخیل ببندند!
و من بیم ناکم از کلیدی که قفل احساست را بگشاید
و دستی که پنجره ات را...
+ نوشته شده در یکشنبه پنجم آبان ۱۳۸۷ ساعت 15:41 توسط Asi
|
اینجا صرفا دفتریست برای ثبت شعرهایی که یا نمیدانم شاعرش کیست یا اگر بدانم، اسمش را مینویسم...تا اگر دفترهای واقعی ام پاره شدند، جای دیگری این شعرها را داشته باشم...تعدادی از وبلاگ های ادبیای را هم که به آنها گاهی سر میزنم در پیوندها گذاشته ام تا آدرسش را برای خودم داشته باشم...همین
شعر، موسیقی، و هر چیزی که دوست داشته ام یا به چشمم میخورد و دوست خواهم داشت. https://telegram.me/music_poem