عاشق شد!
چشم بسته، خمار عاشق شد
از بد روزگار عاشق شد
پشت درهای بسته عشقی
كه ندارد حصار عاشق شد!
بر سر یك قرار نامعلوم
دختری بی قرار عاشق شد!
مردی آمد سوار اسب سفید
مرد هم از قرار عاشق شد!
محو تصویر نقطه چین زنی
ماند و بی اختیار عاشق شد!
طعم لب های او... (جسارت شد!)
لب نگو زهر مار! عاشق شد
دلش آرام زیرو رو شد و بعد
كرد او هم ویار! عاشق شد
مرد رو یای دخترك آنشب
از سر اضطرار عاشق شد!
بعد از آن رفت و با تمام وجود
در همان شب سه بار عاشق شد!
نسیم عرب امیری
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۸۸ ساعت 1:43 توسط Asi
|